غرب در تنگنای تنگهها
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۲۷۴۴۴
آمریکا و انگلیس با موشکهایی که قیمت هر کدام از آنها چندصدهزار دلار است، در یمن چه چیزی را ویران کردهاند؟خانههایی که با هزینه اندک ساخته شدهاند اما باید در انتظار ویرانی ناوها و پایگاههایی بنشینند که برای آنها میلیونها دلار هزینه کردهاند. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: حمله نظامی آمریکا و انگلیس به یمن بار دیگر اهمیت راهبردی یمن در تحولات منطقهای را تداعی کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
1- یمنیها در طول حدود 9 سال جنگی که ائتلاف سعودی - آمریکایی بر آنان تحمیل کرد و به غلط «جنگ داخلی» لقب گرفت از بستن بابالمندب و یا دریای سرخ اجتناب کردند، در حالی که «منافع ملی» آنان اقتضای آن را داشت اما بهخاطر دفاع از فلسطین و مظلومان غزه و اعمال فشار بر رژیم غاصب، کنترل دریای سرخ و تنگه بابالمندب را بهدست گرفتند در حالی که دقیقاً میدانستند این اقدام بدون هزینه و پیامد نبوده و غرب را به واکنش نظامی وادار میکند. یمنیها بر اساس باورهای عمیق دینی و نگرشهای جهادی و بینش بالای سیاسی به کمک مظلومان غزه شتافتند. این ورود، تحولات جنگ غزه را تا حد بسیار زیادی متأثر کرد و سبب وحشت رژیم غاصب و حامیان جنایتکار آن شد.
بر اساس یک تحلیل قرآنی، چنین مردمی از عنایت خداوند متعال بهرهمند بوده و حمایت الهی را دارند. کمااینکه خداوند در آیه 55 سوره مبارکه نور فرموده است؛ آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند را بر زمین حاکم میکنیم همانگونه که پیشینیانشان را حاکم کردیم و خوف را از آنان برطرف کرده و امنیتشان بخشیدیم. اقدامات یمنیها در این صحنه از خالصترین اقدامات یک گروه مؤمن است و چه کسی سزاوارتر از آنان برای جلب حمایت الهی است؟ یمنیها در حالی که دچار عسرت مالی بودند اعلام کردند نان خود را با فلسطینیهای در محاصره تقسیم میکنند و وقتی اقدامات رژیم غاصب علیه مظلومان غزه شدت گرفت اعلام کردند جانشان را فدای فلسطینیها میکنند و بر سر این اعلام وارد اقدامات عملی شدند و آمریکا، انگلیس، اسرائیل و وابستگان به آنها را به وحشت انداختند.
2- آمریکا و انگلیس با آن همه دبدبه و کبکبه در حمایت از رژیم غاصب و کودککش اسرائیل، یمن را پس از تحمیل 9 سال محاصره و جنگ، مورد حمله قرار دادهاند. خود این به یمنیها اعتبار مضاعف بخشیده است. آنان از حمله این دولتهای ظالم نه غافلگیر شده و نه وحشت کردند چرا که در طول 9 سال گذشته همواره مورد حملات آنان بوده و بر آنها غلبه کردهاند. بنابراین میدانند چگونه از پس آنان برآیند. آمریکا و انگلیس با موشکهایی که قیمت هر کدام از آنها چندصدهزار دلار است، در یمن چه چیزی را ویران کردهاند؟ خانههایی که با هزینه اندک ساخته شده و با هزینه اندک بازسازی میشوند. اما باید در انتظار ویرانی ناوها و پایگاههایی بنشینند که برای آنها میلیونها و میلیاردها دلار هزینه کرده و بهراحتی قابل بازسازی نیستند. آمریکاییها اگر به جنگ با یمن ادامه دهند ناگزیر خواهند شد پایگاههای خود را در منطقه تخلیه کنند و به عمق اقیانوسها پناه ببرند. آمریکا اگر به جنگ ادامه دهد پایههای دولتهای وابسته به خود در منطقه را سستتر میکند و باید به عزای آنها بنشیند. این هزینههای دوسوی میدان است.
3- رژیم غاصب اسرائیل با مردم غزه یعنی بخشی از مردم فلسطین درگیر است. مردم غزه از سال 1384 در محاصره اسرائیل قرار داشته و حتی در خیلی از مواقع گذرگاه مصری رفح روی آنان بسته بوده است. این مردم نه هواپیما دارند، نه ناوهای جنگی دارند و نه به نیروی زرهی مجهز هستند و نه برای دفاع از خویش ضدهوایی و زیردریایی دارند. اما کار اسرائیل که همه اینها را دارد در مواجهه با این مردم محصور و مظلوم به جایی رسیده که برای حفظ و جبران شکست آن باید آمریکا و انگلیس به صحنه بیایند؛ این یعنی ورود حداکثری برای رها شدن از مقاومت فلسطین. این در حالی است که از آن طرف، مقاومت برای دفاع از فلسطین در این صحنه با عشری از امکانات و توانمندیهای خود به صحنه آمده است. در این هماوردی نهتنها جمهوری اسلامی به عنوان قدرتمندترین عنصر جبهه مقاومت وارد عملیات نشده بلکه حتی همین یمنیها و لبنانیها هم هنوز بیش از یکدهم از توانمندیهایشان را به صحنه نیاوردهاند. آیا برای درک «تغییر موازنه» به نفع جهان اسلام، همین مقدار کافی نیست؟ و آیا صحنهای عیانتر از این در بیان عینی آیات نصرت خدا بر مؤمنین وجود دارد؟ حتماً شنیدهاید که به محض حمله آمریکا و انگلیس به یمن، موجی از ابراز نگرانی در میان آمریکاییها و اروپاییها برخاست و اکثر مطبوعات غربی از غیرممکن بودن شکست دادن یمنیها نوشتند یمنیها 9 سال با همین آمریکا، انگلیس، عربستان، امارات و... جنگیدهاند. اینک به جنگ اسرائیل رفتهاند و آنگونه که غربیها در تبلیغات خود میدمند، ماجراجویی نیست، ادای تکلیف به امت اسلام و فلسطین و مردم آن است. اگر یمنیها ماجراجو بودند نمیگفتند در صورتی که سعودی جنگ را متوقف کند، کاری به آن ندارند و حاضرند با آن روابط گرم سیاسی هم داشته باشند. ماجراجو آن نیرویی است که علیرغم آنکه با داعیه بازگردان امنیت دریای سرخ به صحنه آمده به جای آنکه ماده اصلی ناامنی که رژیم صهیونیستی است را مهار کند، به توسعه جنگ روی آورده است.
4- دولت آمریکا در نامههای مکرر به ایران از جمله در پیامی که همزمان با حمله به یمن فرستاد مدعی است که خواستار باز شدن جبههها و گسترش جنگ نیست و نمیخواهد با یمن هم وارد جنگ شود! اما واقعیت این است که از ابتدای جنگ غزه عملکرد آن بر مبنای توسعه میدان درگیری به نفع اسرائیل بوده است. بله آمریکا نام توسعه جنگ را نمیبرد و حتی علیه آن سخن میگوید ولی حمله به یمن در حالی که یمنیها یک هزارم اقدامی که اسرائیل علیه مردم در محاصره غزه انجام داده، علیه رژیم غاصب انجام ندادهاند، چه معنایی غیر از توسعه جنگ دارد؟ وقتی آمریکا به جای آنکه برای آرامسازی منطقه، کشتار مردم غزه را متوقف کند که بدون شک با یک اشاره آن ماشین جنایت اسرائیل متوقف میگردد، به نقطهای حساس در منطقه حمله میکند چه انتظاری دارد که دیگران برای نشاندن آمریکا سر جای خود و دفاع از امنیت کشورهای خویش وارد اقدام علیه آن نشوند؟ جبهه مقاومت نشان داده علاقهای به گسترش جنگ ندارد اما وقتی با سیاست گسترش جنگ مواجه میشود، در حالی که قدرت توقف شرارت آمریکا، اسرائیل و انگلیس را دارد، نمیتواند دست روی دست بگذارد.
5- مسلماً ادامه جنگ موقعیت رژیم غاصب را متزلزلتر میکند. خیلیها در لزوم امنیت داشتن آبراهها و تنگهها همداستاناند و میدانند که امنیت تنگه حساس بابالمندب و آبراه دریای سرخ وابسته به جلب نظر یمنیهاست و زمانی که یمنیها در حمایت قاطع از مقاومت قلسطین از سلاح تنگه و آبراه استفاده مینمایند، راهی جز متوقف کردن جنگ غزه و عقبنشینی ارتش رژیم غاصب از غزه و نیز رفع محاصره دریایی ساکنان آن وجود ندارد. غرب باید متوجه شود حمایت از رژیم غاصب اسرائیل با سودای امنیت تنگهها و آبراهها همخوانی ندارد. غرب باید باور کند اسرائیل وقتی قادر به اداره یک جنگ در یک باریکه نیست نمیتواند به حیات ننگین خود ادامه بدهد و غربیها چگونه میتوانند در منطقهای با آرامش حرکت کنند که مردم آن جنایت علیه فلسطین را برنمیتابند. امنیت آبراههای منطقه یک امری نیست که با دستورالعمل غرب و قطعنامههای سازمان ملل به نفع غرب برقرار شود، این امنیت فقط با تأمین منافع ملتهای اطراف آن حاصلشدنی است. غرب باید بداند از این پس با ادامه حمایت از رژیم غاصب اسرائیل، تنگه امنی برای آن باقی نمیماند و خوب میداند مهمترین تنگههای دنیا (هرمز، بابالمندب، جبلالطارق، داردانل و بسفر) در جهان اسلام واقع شدهاند. اگر غرب دست از حمایت غاصبان فلسطین برندارد، دیر نباشد که اجازه ورود به سایر تنگههای اسلامی را هم از دست بدهد.
منبع: کیهان
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: آمریکا کشور یمن آمریکا کشور یمن رژیم غاصب اسرائیل آمریکا و انگلیس باب المندب یمنی ها دریای سرخ غربی ها تنگه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۲۷۴۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوبت مکافات جنایت
نتانیاهو این روزها به شکلی کاملا غیر عادی وحشت زده و متشنج است. او به شدت از احتمال صدور حکم بازداشتش توسط دادگاه عالی کیفری لاهه وحشت زده شده است و از این رو طی روزهای اخیر ماراتنی از مکالمات تلفنی را برای فشار بر کلیه طرفهای تاثیر گذار در این مسئله انجام داده است که در این میان به شکل ویژهای این تماسها به بایدن ختم میشوند.
به گزارش ایسنا، نورنیوز نوشت: آبان ماه ۱۴۰۱ وقتی نتیجه انتخابات پارلمانی در رژیم اسرائیل اعلام و معلوم شد که ائتلاف به رهبری بنیامین نتانیاهو به پیروزی رسیده، خیلی ها در سرزمین های اشغالی امیدوار شدند که دوران بی ثباتی سیاسی و دولت های ائتلافی شکننده به پایان خواهد رسید.
اگر چه این امیدواری ها با شروع تجمعات و اعتراضات داخلی نسبت به لوایح مربوط به اصلاحات قضایی، خیلی زود با تردیدهای جدی روبرو شد، اما حالا دیگر تردیدی نمانده که نتانیاهو نه تنها ثبات و امنیتی برای ساکنان سرزمین های اشغالی به ارمغان نیاورده بلکه آینده سیاسی خود را نیز تیره و تار تر از پیش کرده است.
او پیش از این در ارتباط با چندین پرونده فساد، بازجویی شده و به نوشته رسانه های عبری زبان در برخی از این پرونده های مربوط به رشوه، اتهامات قابل اثبات است. بر همین اساس احتمال بازداشت و اخراج از عرصه سیاسی همراه با یک رسوایی داخلی همواره بر سر او سایه داشته است.
حالا اما بر اساس خبرهای اعلام شده، یک رسوایی حقوقی بین المللی هم در انتظار نتانیاهو است. بنابر اعلام رسانه ها، دیوان بین المللی دادگستری در پی شکایت آفریقای جنوبی از رژیم اسرائیل به اتهام نسل کشی در غزه، به احتمال زیاد قرار بازداشت مقامات ارشد رژیم اسرائیل شامل بنیامین نتانیاهو نخست وزیر، یوآو گالانت وزیر جنگ و هرتزی هالیوی رئیس ستاد مشترک ارتش را به اتهام ارتکاب نسل کشی و جنایات جنگی در غزه صادر خواهد کرد.
روی دیگر رجز خوانی بی بی
احتمال صدور رای بازداشت مقامات اسرائیل به نظر آنقدر جدی هست که شورای امنیت داخلی این رژیم چهارشنبه گذشته یک نشست اضطراری در همین باره برگزار کرده است. کانال ۱۳ اسرائیل در این باره خبر داده که شورای امنیت داخلی این رژیم سناریوهای مربوط به قرار بازداشت بین المللی سران سیاسی و نظامی این رژیم را مخفیانه بررسی کرده است.
واکنش نتانیاهو به احتمال صدور چنین رأیی نیز نشان از آن دارد که نگرانی مقامات اسرائیل بی دلیل نیست. او مدعی شده که « اسرائیل تحت رهبری من با هرگونه تلاش از سوی دادگاه لاهه به منظور تضییع حقوق اسرائیل در دفاع از خود مقابله خواهد کرد. ما در برابر تهدیدات علیه نظامیان و مسئولین کابینه خود از سوی دادگاه لاهه سر خم نخواهیم کرد.»
این رجز خوانی های رسانه ای البته روی دیگری هم دارد که یک خبرنگار اسرائیلی به آن اشاره کرده است. «بن کاسپیت» از روزنامه نگاران شناخته شده اسرائیلی در شبکه ایکس نوشته است: « نتانیاهو این روزها به شکلی کاملا غیر عادی وحشت زده و متشنج است، او به شدت از احتمال صدور حکم بازداشتش توسط دادگاه عالی کیفری لاهه وحشت زده شده است و از این رو طی روزهای اخیر ماراتنی از مکالمات تلفنی را برای فشار بر کلیه طرفهای تاثیر گذار در این مسئله انجام داده است که در این میان به شکل ویژهای این تماسها به بایدن ختم میشوند.»
کابینه شرور باید برود
صدور چنین حکمی و حتی تاثیرات روانی اعلام چنین خبری، قطعا جبهه منتقدان داخلی و خارجی کابینه تندروی رژیم اسرائیل را تقویت خواهد کرد. خواست انتخابات زودهنگام و برکناری نتانیاهو ماه هاست که هم در سرزمین های اشغالی و هم از سوی سیاستمداران داخلی و خارجی شنیده می شود و در هفته های گذشته طنین رسا تری هم به خود گرفته است.
۱۹ فروردین ماه، روزنامه عبری هاآرتص نوشت: « ۶ ماه از جنگ در غزه میگذرد و از هفتم اکتبر گذشته تا کنون وضع اسرائیل هر روز بدتر میشود. باید به جنگ پایان دهیم و اسرا را بازگردانیم و باید بنیامین نتانیاهو برود.»
«شیمون شفر» تحلیلگر سیاسی روزنامه «یدیعوت آحارونوت» هم گفته است: « پیدا کردن کلمات برایم سخت است. به همین دلیل تنها میگویم، کافی است وقت آن رسیده که ما مردم، این کابینه شرور به ریاست بنیامین نتانیاهو را که از پذیرش مسؤولیت نقش خود در فاجعه هفتم اکتبر امتناع کرده و همچنان ما را به سمت پرتگاه میبرد، جایگزین کنیم.»
هیلاری کلینتون و ویلیام هیگ، وزرای خارجه پیشین آمریکا و انگلیس هم از جمله شخصیت هایی هستند که رفتن نتانیاهو را ضروری دانسته اند. خواست انتخابات زودهنگام به درون کابینه جنگ طلب فعلی هم رسوخ یافته است. چنانکه « بنی گانتس» عضو شورا یا کابینه جنگ اسرائیل هم گفته است : «ما باید بر سر تعیین تاریخ برگزاری انتخابات در ماه سپتامبر ، یعنی قبل از یک ساله شدن جنگ (غزه)، به توافق برسیم.»
چرغ سبز آمریکا!؟
در حقیقت به نظر می رسد صدور چنین حکمی هم کنار رفتن نتانیاهو را تسهیل کند و هم تلاش ها برای برقراری آتس بس را. ایالات متحده آمریکا در طول ۷ ماه گذشته جدی ترین حامی رژیم اسرائیل در جنگ بوده است. با این حال وجود اختلافات میان دولت بایدن و کابینه نتانیاهو چیز پنهانی نبوده است.
بعید نیست دولت آمریکا هم بی میل نباشد که کابینه فعلی اسرائیل کنار زده شود. مهمترین طرح اعلامی آمریکایی ها برای آینده بحران خاورمیانه - فارغ از درست یا غلط بودن آن- تشکیل دو دولت مستقل فلسطینی و اسرائیلی است که قاعدتا حضور نتانیاهو و اعضای تندرو کابینه وی مانع تحقق چنین طرحی خواهند بود.
در همین باره حتی شبکه ۱۲ تلویزیون اسرائیل، صدور احتمالی رای بازداشت نتانیاهو در دادگاه لاهه را بی ارتباط با چراغ سبز و موافقت آمریکا ندانسته است. این شبکه در گزارشی به نقل از برخی مسوولان در لاهه اعلام کرده بود:« صدور چنین دستوراتی همانند این اقدام چشمگیر، بدون موافقت آمریکا ممکن نبود و سه سال قبل نیز «کریمخان» دادستان کل لاهه با کمک آمریکا در این سمت انتخاب شد، پس از آن، کریمخان دو پرونده که تا حد زیادی موجب نگرانی آمریکاییها شده بود، مختومه کرد، یکی پرونده مربوط به سلولهای بازداشت اعلام نشده مربوط به افغانستان در اروپا و دیگری جنایات جنگی انجام شده در افغانستان».
این شبکه عبری زبان مدعی شد، «غیرممکن است دادستان در جنگی که هنوز ادامه دارد، اگر دستکم چراغسبزی از سوی آمریکاییها وجود نداشته باشد، چنین اقدام چشمگیری را با شواهد و مدارک بسیار اندک در پیش بگیرد. اگر این مساله درست باشد، به منزله کاهش دوباره و بیسابقه روابط میان اسرائیل و آمریکا آن هم در شرایطی بسیار حساس در آستانه یورش زمینی به رفح است.»
فارغ از صحت و سقم ادعای این رسانه صهیونیستی، نکته قابل تامل در مواجهه آمریکا با چنین حکمی این است که روابط راهبردی واشنگتن- تل آویو به کابینه فعلی و شخص نتانیاهو هم قابل تعمیم است یا نه؟ به تعبیر دیگر اگر موجودیت رژیم اسرائیل خط قرمز آمریکاست آیا وجود کابینه فعلی هم شامل چنین وضعیتی است؟
حمایت های آمریکا از اسرائیل و کابینه نتانیاهو تا همینجا هم اعتبار و جایگاه ایالات متحده را مخدوش کرده است. خانم «آنیل شیلین»، مسوول روابط خارجی در دفتر دموکراسی، حقوق بشر و کار آمریکا که در اعتراض به ادامه فروش تسلیحات آمریکایی به اسرائیل استعفا داده تاکید داشته : «آمریکا هر چقدر اعتبار به عنوان مروج حقوق بشر داشته تقریبا از زمان آغاز جنگ در غزه از دست داده است.»
اعتراضات دانشجویی اخیر ضد حمایت های آمریکا از اسرائیل هم مزید بر علت شده تا تصمیم سازان آمریکایی بیش از پیش برای برقراری آتش بس تحت فشار قرار گیرند.
با این وصف و با توجه به ایده اعلامی آمریکایی ها برای آتش بس پایدار که همان ایده دو دولتی است، حکم احتمالی دادگاه لاهه مبنی بر بازداشت نتانیاهو، می تواند فرصت مناسبی باشد برای واشنگتن که هم روابط راهبردی خود با رژیم اسرائیل را محفوظ بدارد و هم نتانیاهو را وادار یا مجاب به کناره گیری کند تا دولت بایدن هم تا حدی از زیر فشارهای داخلی و جهانی خارج شود و البته یک دستاورد انتخاباتی هم دشت کند.
تجربه رایزنی ها و تلاش های دیپلماتیک چند ماهه گذشته حکایت از آن دارد که هیچ طرح و پیشنهادی برای توقف جنگ و آتش بس پایدار با وجود نتانیاهو و کابینه فعلی قرین موفقیت نخواهد بود. لذا به نظر می رسد همه آماده بدرقه جلاد غزه هستند. جنایات آقای شرور به نقطه ای رسیده که جایی برای دفاع از او باقی نمانده است. حالا نوبت مکافات فرا رسیده است. اینکه صدور چنین حکمی در نهایت منجر به بازداشت بی بی خواهد شد یا نه، جواب روشنی الان ندارد اما ناکامی و بدنامی شاید مکافات کمی برای یک سیاستمدار نباشد.
انتهای پیام